خیلی طول کشید تا بازاریابان محتوا به این پی ببرند که فرصت هایی وجود دارند که حتی قدرتمندترین رقبایشان هم به آن فکر نکرده اند و تنها با یک پست وبلاگ می توانند این فرصت ها را از آن خودشان کنند.
کسب و کارها و وب سایت ها در عرصه ی بازاریابی محتوا با یک سوال همیشگی روبرو هستند. اینکه: درباره چی بنویسیم؟ انگار تمام موضوعات جهان تمام شده اند و همه چیز گفته شده و حالا آن ها چیزی برای نوشتن ندارند.
در اینجا نه تنها یاد می گیرید چطور برای کسب و کارتان موضوع پیدا کنید بلکه یاد می گیرید چطور موضوعاتی پیدا کنید که رقبای شما حتی سراغ آن ها نرفته اند.
آنالیز خلا محتوایی چیست؟
خلا محتوایی پیدا کردن سوراخ هایی در جریان محتوای موجود در وب است. سوراخ هایی که کسی تا حالا پیدا نکرده. یا به عبارت دیگر سوالاتی که مخاطبان در ذهن شان دارند و تا حالا هیچ کسی به آن ها جواب نداده است.
گوگل مفهوم جدیدی را به نام Micro-Moments را توسعه داده است. در حقیقت اولین بار است که گوگل قصد دارد چیزی را به کسب و کارها یاد بدهد. طبق این مفهوم گوگل می گوید اگر دوست دارید به درستی بازاریابی کنید ببینید مخاطبان شما در هر مرحله از زندگی و کار و … چه سوالاتی دارند. هر میکرو لحظه ای که فکرش را می کنید. در حقیقت هر کاربری در دنیای وب از یک جایی وارد سفر مشتری می شود. یک جایی وسط کار کردن با یک وسیله. یا وقتی که کاملا بی حوصله است. یا وقتی که یکی از وسایلش خراب می شود و صدها و هزاران موقعیت دیگر.
کار شما به عنوان یک استراتژیست محتوا این است که ببینید مخاطب شما با چه مشکلاتی مواجه است. مشکلاتی که مرتبط با کار شماست. وقتی این مشکل را برای او حل کنید در حقیقت توانسته اید او را یک مرحله در فرایند خرید (یا همان چیزی که قدیمی ها به آن قیف فروش می گویند.) جلو ببرید. این هدف نهایی محتواست.
اما خلا محتوا از تحقیق کلات کلیدی شروع می شود. باید ببینید که مخاطب شما چه چیزهایی جستجو می کند. دنبال چه چیزی است و رقبای شما چه جواب هایی به آن داده اند. مطمئنا در این فرایند مواردی را پیدا می کنید که هیچکس هیچ پاسخی برای آن ننوشته است. هیچ کس جواب درخور توجهی به مخاطب شما نداده است. حتی خود شما هم پاسخ درست و درمانی به این قضیه نداده اید.
برای اینکه بتوانید به درستی این سوراخ ها را پیدا کنید در وهله ی اول باید سراغ سایت خودتان بروید.
محتوای خودتان را با توجه به سفر مشتری دسته بندی کنید.
هر کسی که وارد سایت شما می شود به قصد خرید نیامده است. خیلی وقت ها فقط برای کسب اطلاعات آمده اند و احتمالا هیچ وقت هم از شما خرید نکنند. یا آمده اند که قیمت های شما را با بقیه مقایسه کنند.
هدف شما این است که برای تمام مراحل سفر مشتری محتوا تولید کنید. مهم نیست که این کاربر در نهایت به مشتری شما تبدیل می شود یا نه. شما باید به کاربران و مخاطبان و مشتریان احتمالی تان جواب بدهید و مشکلات شان را حل کنید.
بسیاری از برندها در حال حاضر فقط روی محتوای اطلاعات محور مانور می دهند. محتوایی تولید می کنند که کاربران را به جواب سوال شان برساند و در آنجا به صفحات مهم و صفحات درآمدزای خودشان لینک می دهند تا این کاربران را به مشتری تبدیل کنند.
در این مرحله شما باید محتوای خودتان را به 4 قسمت دسته بندی کنید:
- محتوای آگاهی بخش: این صفحات (یا پست های وبلاگ) بیشتر برای حل مشکلات کاربران ایجاد شده اند. در نهایت با حل مشکل و ارائه اطلاعات لازم برای مخاطب می توانید او را به صفحات پول سازتان بکشانید.
- محتوای توجه بخش: در این مرحله کاربران در حال مقایسه راه حل ها هستند. مثلا محتوایی مثل راهنمای خرید، نقد و بررسی، بهترین ها و … محتوایی هستند که به طور کامل توجه مخاطب را به خودشان جلب می کنند.
- محتوای تصمیم گیرنده: این صفحات برای قدم نهایی مخاطب شما (یعنی صفحات فروشگاه یا صفحات رزرو …) ایجاد شده اند. جایی که کاربر تصمیم نهایی اش را می گیرد.
- محتوای نهایی: این صفحات برای کاربرانی ایجاد می شوند که خرید کرده اند و حالا به دنبال محتوای بیشتر هستند. مثلا اگر وسیله ای را خریده اند به دنبال آموزش کار با آن هستند.
باید ببینید محتوایی که در حال حاضر روی وبسایت شماست به کدام مرحله مربوط می شود و متناسب با این مرحله سعی کنید خلاهایی که وجود دارند را شناسایی کنید.
در مورد بازارتان تحقیق کنید.
یکی از بهترین راه ها برای پیدا کردن موضوع محتوای جدید بازگشت به بازار است. می توانید به صورت مستقیم از مخاطبان تان بپرسید که چه سوالاتی دارند. به چه چیزهایی نیاز دارند و چطور می توانید کمک شان کنید.
اما چون در حالت عادی به مشتریان تان دسترسی ندارید یکی از راه ها پرسشنامه ها هستند. یک فرم ایجاد کنید سوالات تان را در قالب چند گزینه ای بپرسید تا به عمیق ترین نیازهای مخاطبان تان پی ببرید. گرفتن فیدبک از مخاطبان نسبت به محتوایی که تاکنون نوشته اید به شما خواهد گفت که تا چه حد در کارتان موفق بوده اید و چه تغییراتی را باید در این بستر اعمال کنید.
روش دیگر برای تحقیقات بازار تحقیق کلمه های کلیدی است. ابزار رایگان گوگل با نام Google Keyword Planner در اختیار شماست تا تمام کلمه های کلیدی مربوط به کسب و کارتان را استخراج کنید و متناسب با آن برنامه بچینید. برای این کار کافیست این ابزار گوگل را باز کنید و سبد کلیدواژه های مربوط به این موضوعات را وارد کی ورد پلنر کنید تا نتایج خوبی به شما بدهد. ابزارهای دیگری مانند Keywordtools.io و … هم وجود دارند که به شما کمک می کنند خیلی ساده تر به کلیدواژه های مربوط به کسب و کارتان دسترسی داشته باشید.
در تحقیق کلمات کلیدی متوجه می شوید که تعداد زیادی از این کلیدواژه ها اطلاعات محور هستند. یعنی کاربران به دنبال پیدا کردن جواب سوالات و ابهامات شان هستند. لیست کاملی از این کلیدواژه ها استخراج کنید. کلیدواژه های مربوط به خرید را جدا کنید. کلیدواژه هایی که می توانید در قسمت فروشگاه و صفحات فروش تان دخالت دهید را کاملا جدا کنید و بعد سراغ کلیدواژه های وبلاگ بروید.
آن ها را به ترتیب تعداد Impression بچینید و یک شیت جداگانه برای آن ها بسازید. هر کدام را یکبار در گوگل جستجو کنید و ببینید که آیا بقیه سایت ها برای این موضوعات محتوای مناسب تولید کرده اند یا نه. اگر این موضوعات بدون جواب مانده اند در اولویت قرار دهید تا در اسرع وقت برای آن ها محتوا تولید کنید. چرا؟ چون این ها موضوعاتی هستند که خیلی زود و بی دردسر در آن ها رتبه می گیرید.
حالا سراغ رقبا بروید.
بهتر است کمی هدفمند تر سراغ رقبا بروید. کار ساده ای نیست. یعنی باید لیستی از تمام رقبای خودتان استخراج کنید و وبلاگ هر کدام را دقیق بررسی کنید. محتوایی که این رقبا تولید کرده اند را کاملا واکاوی کنید. این روش در حقیقت یک روش کاملا سریع است. شما نیازی ندارید چرخ را دوباره اختراع کنید. دزدی کردن محتوا از رقبا کار بدی نیست و اتفاقا یک روش کارآمد در بازاریابی محتواست. کل هدف سئو این است که شما بالاتر از رقبا باشید. ببینید کدام محتوای رقیب شما ارزشمند است و شما می توانید آن را بهتر کنید.
یکی از راه هایی که می توانید پی ببرید یک محتوا واقعا بازدید بالایی دارد این است که کامنت های آن را نگاه کنید. اگر خوب کامنت خورده است به این معناست که کاربران زیادی روزانه از آن بازدید می کنند. این خبر خوبی برای شماست. چون با یک محتوای بهتر و چند لینک خارجی بالاتر از آن ها قرار می گیرید و ترافیک آن ها را از آن خودتان می کنید.
هیچوقت به طور کامل روی صفحات پول ساز تمرکز نکنید.
این اشتباهی است که اکثر سایت ها انجام می دهند. تمام تلاش خود را می کنند تا صفحات مهم و پول سازشان بالا بیاید. در حالی که اول باید زیرساخت این صفحات پول ساز ساخته شود. اصل مارکتینگ بر این مبناست که شما کاربر را پله به پله و قدم به قدم جلو ببرید تا به جایی که می خواهید نزدیک تر شود. از مشکل و حل مسئله گرفته تا مقایسه و بعد تصمیم گیری و در مرحله ی آخر آموزش و نگهداری مشتری کاری است که شما باید حتما انجام دهید وگرنه فقط به صورت لحظه ای یک مشتری می گیرید و نمی دانید مشتری بعدی شما کی و چگونه شما را پیدا می کند.
در ضمن وقتی در حوزه ی کاری خودتان به صورت مداوم محتوا تولید می کنید گوگل کاملا متوجه می شود که شما اینکاره هستید در نتیجه به صفحات پول ساز شما هم بهای بیشتری می دهد. چون می داند که شما در این زمینه متخصص هستید و کاربران می توانند به شما اعتماد کنند.
این کار از همین حالا می تواند بخشی از برنامه ی استراتژی محتوای شما باشد. پیدا کردن خلاها، خلق محتوایی که رقبای شما سراغ آن نرفته اند و گرفتن بخشی از بازار که رقبای شما حتی به آن فکر نکرده اند.